فرانک جونفرانک جون، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

با هوش مامان بابا

یک شروع خوب

روزی که تو به دنیا آمدی ، من متولد شدم و از آن روز هم دخترم شدی و هم همه   چیزم... دختر آسمانی من ، جهانم با تو شکرانه هایش بیشتر است و تو عاشقانه   ترین باور خواب و بیداری منی .   ...
27 شهريور 1389

فرشته کوچولو متولد می شود

سه شنبه 89/5/26 ساعت 9 صبح مثل روزای قبل با صدای زنگ خونه که خبر ورود مامان بزرگ جون رو می داد از خواب بیدار شدم ، مامان بزرگ جون مثل هرروز مشغول آماده کردن صبحانه برای من شد ، منم بعد از شستن دست و صورت پشت میز آشپزخونه منتظر صبحانه بودم که ناگهان درد عجیبی تو دلم پیچید ، گفتم مامان بدجور دلم درد گرفت ، مامان بزرگ جون یک چایی نبات آماده کرد و گفت اینو بخور اگه دردت خوب شد که هیچ و اگه دردت بیشتر شد یعنی فرشته کوچولو مد خواد دنیا بیاد ، سریع چایی نبات رو خوردم ولی این درد همچنان ادامه داشت بهتر که نشد هیچ دیگه ول کن هم نبود  زنگ زدم به بابا علی و گفتم زود بیا ، باید بریم بیمارستان ، در فاصله ای که بابا ...
26 شهريور 1389
1